در آن ساعت که با پاي برهنه پیاده پشت مرکب می دویدم
بیاد راه شام و عمه خود ز دیده خون دلها می چکیدم
*******************
شبانه دشمنانم چون رسیدند غریبی ام چو در کاشانه دیدند
میان کوچه با پاي برهنه مرا هم مثل جدم می کشیدند
*******************
برهنه سر برهنه پا شرار غم به سینه / ببر مرا از کوچه ها ي غربت مدینه
از کوچه هاي ماتم ، از کوچه هاي پر غم / از کوچه هاي شهر خاتم
اما مبر به کوچه اي که زخم دل نمک خورد / مادر بی گناه من از چهل نفر کتک خورد
ما بین اشقیا بود ، در زیر دست و پا بود / یاریگر علی مرتضی بود